#ادبیات_اشعار
" محبوب مسیحایی "
من علّمنی حرفاً، قد صیّرنی عبدا
ز گهواره تا گورم در کوشش شیدایی
ای آنکه ز تدبیرت راهم به وصال افتد
وی آنکه ز تعلیمت، دنیا همه زیبایی
از بینش و ایثارت، جاری است حیات من
جاری است حیات تو، از حکمت و دانایی
میم تو مسیر حق، عینات علوی مسلک
از لام تو لعل جان در گوهر بینایی...
چون با تو میسر شد معبود پرستیدن
میم دگرت ما را محبوب مسیحایی!
از قالب جان ما را برچیدی و جان دادی
از علم تو پیدا شد سرمشق توانایی
هر دُرّ کلام تو، بر ما نظر لطفی
هر واژهی ایمانت، گلبانگ مصفّایی
از روز ازل مهرت در خاطر جان مانده
تا روز ابد ما را در خاطره مانایی...
✍️به قلم: پریسا صالحی
----------------------------------------------------------------------
«حریم صلح و آرامش»
در کوی آستان تو آقای مهربان
هر کس که آمده، گلی از عشق چیده است
آرامش است گنبد و صحن و رواق تو
صُلح، از حریم تو به خلایق رسیده است
حتی کلیمی و آشوری و مسیح
از بارگاه قدسیتان مِی چشیده است
از غرب و شرق هر که شما صاحبش شدی
از صاحبان رنگ و ریا دل بریده است
در تار عنکبوت، گرفتار آمده
هر کس که مهر و لطف شما را ندیده است
✍️به قلم: فاطمه حسینی
مدرسه علمیه الزهرا سلام الله علیها_ یزد
----------------------------------------------------------------------
حماسهای جاودانه شد
چو شهر آفریدن زخرم به شهر
یلان پروریدند سرا پا هنر
هنر مشق مردان عاشق بود
جهان محو حیرت شد زین هنر
✍️به قلم: مریم ایوزخانی
قزوین
----------------------------------------------------------------------
کلید فتح و پیروزیست خرداد
که دشمن ناله زد با عجز و فریاد
شهیدان افتخارند ماندگارند
خدا کرده است بر این فتح امداد
✍️به قلم: مریم ایوز خانی
قزوین
----------------------------------------------------------------------
هیچ شمعی به ماه تابان نمیرسد
در ملک به خوبیِ خراسان نمیرسد
قدر فلک به قدر رضایت نمیرسد
بیمهر تو به جنتِ رضوان نمیرسد
(( آهو ترا شناخت و نشناخت دشمنت))
عارف بدون تو به قلهی عرفان نمیرسد!
السلام علیک یا ضامن آهو
✍️به قلم: خدیجه درستی
حوزه علمیه الزهرا سلام الله علیها_ خوی
----------------------------------------------------------------------
«بانوی آب و آیینه»
پروانه را به دور ضریح تو دیدهام
گویی صدای بال ملائک شنیدهام
در آخرین طواف نگاهم به گنبدت
واژه به واژه لطف تو با جان خریدهام
بانوی آب و آینه بانوی آفتاب
من زیر سایهات به نجابت رسیدهام
از آب جاری حرمت نور عشق را
تا پای حوضِ کوثرِ جنّت کشیدهام
بانوی قم عطوفت و لطفت علی الدوام
چون تو گلی به جنت و رضوان نچیدهام
گاهی سکوت باید و گاهی کمی حضور
من معجزات ناب تو را خوب دیدهام
مانند یک کبوتر عاشق دمِ غروب
صدها هزار بار به سویت پریدهام
از صحن آب و آینه تا ساحت ضریح
چون کودکی به دامن مادر دویدهام
بوی بهشت میدهد ایوان و صحن تو
طرح رواق آینه بر دل کشیدهام
با تو مزار خاکی زهرا طواف شد
این را کنار سفره مهرت چشیدهام
حرفم تمام، حضرت معصومهی دلم
عطر تو را ز چادر مادر شنیدهام
✍️به قلم: سمیه زارع
مدرسه علمیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها_ مرودشت
----------------------------------------------------------------------
" نسل غیور "
ما نسل غدیریم زغیرت سرو هم تن بدهیم
هفتاد و دوتن بهر وطن یکسر و یکتن بدهیم
دشمن بشود دون و زبون پست دوعالم
ماند کهچرا بهر حرم سر بدهیم تن بدهیم؟
✍️به قلم: مریم ایوز خانی
قزوین
----------------------------------------------------------------------
" شاه بانوی حرم! "
فخر دارد شهر قم بر تربتت، معصومه جان
دل بنازد بر حیا و عفّتت معصومه جان
شاه بانوی غریبم! سوی ایران آمدی؟
روح و جان من فدای غیرتت معصومه جان
درحدیث است هر کسی زائر شود بر تربتت
جنّت شود واجب بر او، از عزّتت معصومه جان
گر نشان فاطمه پیدا نباشد در بقیع
خاک قم دارد نشان از عترتت، معصومه جان
شاه بانوی عرب! بر سوی ما هم کن نظر
کن دعا بر حال ما، از راءفتت معصومه جان
از خدا خواهم که تا زائر شوم با معرفت
من همی حیرانم از معرفتت معصومه جان
از فراق و دوری جانت رضا، در محنتی؟
من به قربان فراق و محنتت معصومه جان
این دل درماندهام مست شراب عشق توست!
جام دل را پر کن از آن شربتت معصومه جان
امشبی مست حضورم رحم کن بر حال من
چشم من در انتظار رخصتت معصومه جان
آن حضورم ده که غرق رمز و رازِ عشق توست !
تا فدا سازم دلم بر خدمتت معصومه جان
میکشاند سوی قم مهرت، دلم را ناگریز
مرحبا بر آن مقام و رفعتت معصومه جان
ناز خاتون دلم! بر گو چه نامم من ترا؟
فاطمه گویم ، فدای شهرتت معصومه جان
شاه بانوی حرم! تا کی بگوییم العجل
دل به جان آمد، قسم بر شوکتت معصومه جان!
✍️به قلم: خدیجه درستی
حوزه علمیه الزهرا سلام الله علیها_ خوی
----------------------------------------------------------------------
شیراز شد از پا قدمت پر گل و ریحان
تو شاهچراغی سایهات بر سر ایران
تا طلعت زیبای تو دیدند ملائک
کردند همه صحن تو را آینه بندان
حافظ به تو نازد که پر از شعر و شهودی
با گوشه نگاهت شده این شهر غزلخوان
حکاک زده نام تو بر نگین شیراز
عالم شده با نور وجود تو چراغان
گل بوته فیروزهای گنبد و بامت
هر بار زده طعنه به صد باغ و گلستان
یا سید سادات نسیم حرم تو
پر کرده فضای جنت و روضه رضوان
با دستهای از کبوتران هم جوارت
از بام تو پرواز کنم سمت خراسان
از فاصلهای دور سلامم به تو آقا
محتاج عطا و کرمم حضرت باران
✍️به قلم: سمیه زارع
حوزه علمیه فاطمهالزهراء سلام الله علیها_ مرودشت
----------------------------------------------------------------------
«ایها الرئوف»
چشمه نور کشور مایی
یا امام الرئوف یا سلطان
خوش به حال اهالی مشهد
با تو دارند روضه رضوان
دل دخیل ضریح زیبایت
میرسد پای پنجره فولاد
عطر ناب بهشت میپیچد
از حوالی صحن گوهرشاد
صف به صف از ملائکه با اشک
بر ضریح تو بوسه میکارند
بالشان فرش راه زائرهاست
از غبار حرم چه تحفهها دارند
سهم من از حریم قدسی تو
قاب عکسی که مانده بر دیوار
گریههای شبانه و نجوا
آرزوی دوباره دیدار
خواب صحن و رواق میبینم
باز اذن دخول میخوانم
زیر باران به گریه میگویم
خادم درگه تو میمانم
سایه لطفت از ازل با من
تا ابد زیر دین تو هستم
حضرت نور و حضرت باران
دل به دستان مهر تو بستم
مثل طفلی که گمشده در صحن
کاش من را بغل بگیری باز
اوج آرامش است آغوشت
تشنه ام تشنه همین اعجاز
✍️به قلم: سمیهزارع
حوزه علمیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها_ مرودشت
----------------------------------------------------------------------
ای راه تو راه نیکبختی و نجات
از مکتب پاک تو بریدن، هیهات
از بام جهان به گوش جان میآید:
«بر روح خدا نائب مهدی صلوات»
✍️به قلم: فرشته پناهی
حوزه علمیه نفیسه _ اصفهان
----------------------------------------------------------------------
دوباره دلم کرده هوا تو
زخمیه تنم بده دوا تو
آخر یه روزی میام حرم من
عمریه شدم من آن گدا تو
✍️به قلم: زینب امیری مقدم
حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام _ ری